صدا میكنم " تــــــــــــو " را... این " جانی " كه میگویی جانم را میگیرد...! نزن این حرف ها را دل من جنبه ندارد موقعی كه نیستی.... دمار از روزگارم در می آورد...

تاريخ : یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:, | 11:9 | نويسنده : نازنین |
حکـــــــــــــــــــــایت من… حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت… دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت… حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد… زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد… گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت… حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه… پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…

تاريخ : یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:, | 17:11 | نويسنده : نازنین |
تو انجا تنهایی من اینجا مشکل از ما نیست ! نیمکت های دنیا را بد چیده اند . . . ::

تاريخ : چهار شنبه 3 مهر 1392برچسب:, | 18:44 | نويسنده : نازنین |
دوستي رو از زنبور ياد نگرفتم كه وقتي از گلي جدا ميشه ميره سراغ گل ديگه..... بلكه دوستي رو از ماهي ياد گرفتم كه وقتي از آب جدا ميشه مي ميره

تاريخ : سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, | 18:41 | نويسنده : نازنین |