عاشقانه
دلگیرم از اونی که منو داشت ولی پیش همه گفت تنهام
امروز يـک نـفـر بـه چـشمـان گـود افـتـاده اَم
رَنـگ پـَريـده اَم و لـَبهـاي سـِفـيـدم
تـوجـُه کرد ..
گـُفتـَم فـقـط يـکم خستـه اام
گـُذَشتـ ..!
امــا نمـیدانستـ هـَمـيـن" يـکم "
چـه عـُمـق زيـادي دارد....
تا خانه چشمانت راهی نیست ، وقتی که نگاهت را از من دریغ میکنی ... چه بگویم
وقتی که نه تنها چشم هایت را ، بلکه دریچه قلبت را برویم بسته ای ...
اما...
بدان همیشه پشت پنجره "خیالم" برای چشمهایت چون چلچراغی میدرخشد...
بگذار در وجود تو گم شوم و تودر جستجوی من آهسته مرا بخوانی...
و مرا در قلبت پیدا کنی!!!
سلام ببین شمارتو دادم به داداش دوستم میخواد بهت زنگ بزنه،باهاش حرف بزن حسابی ازت تعریف کردم.
(ستاد ایجاد ذوق و اضطراب در دختران)
بگذار همه ی زندگی ام گره ی کور بخورد
دستهای “تــــــــــو” که باشد ملالی نیست…
با نگاه “تـــــــــــو” گره از همه چیز باز میشود حتی از دل گره خورده من!
.
عاشق شدن را همه بلدند...
روزی میرسد قلبت بتپد برای غریبه ای آشنا
جانت را بدهی برای دیدن نگاه مبهم کسی آنسوی همه دلتنگی ها...
عاشق ماندن را نمیتوان تضمین کرد حتی اگر قلبی پاره پاره از عشق در سینه داشته باشی....
هر بامداد آهویی از خواب بر میخیزد و میداند که از تند ترین شیر
باید تندتر بدود ، وگرنه کشته خواهد شد
هر بامداد شیری از خواب بر میخیزد و میداند ار تند ترین آهو
باید تند تر بدود ، وگرنه از گرسنگی خواهد مرد
فرقی ندارد آهو باشی یا شیر ، آفتاب که برمیآید آماده دویدن باش
گــاه دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم میگیرد ،
گــاه زندگی سخت میشود ...
گــاه تنها ، تنهـــــــــــــــــــــايی آرامش مي آورد
گــاه گذشته اذيتم مي كند ...
گــاه هـــــــــــــــــــــــــوایت دیوانهام میکند ...
این " گــاه " ها ، گــهگاه تمامِ روز و شب من میشوند ...
آن وقت بغض راه گـــــــــــلویم را میگیرد ... !
درست مثل همین روزهــا ..
سری از پسرا هستن تیپ های سنگین خاصی میزنن...
قهوه رو بدون شیر و شکر میخورن، تلخه تلخ!
پسرايي که شبها ساعت 1 نصفه شب یه آهنگ خاص رو 100 بار گوش میکنن.. همونایی که تنهایی کافه رستوران میرن...
تنهایی قدم میزنن ..
تنهایی قهوه خونه میرن و یه قلیون سنگین رو تا آخر میکشن..
از دور که نگاشون میکنی ابرهاشون گره خورده تو هم..
ولی وقتی نزدیک میری باهاشون حرف بزنی با آرامش خاصی باهات حرف میزنن..
تو یه جمع با لبخند رو لبشون میرن تو فکر و داغون میشن..
اما این پسرا یه زمانی خیلی شاد بودن با صدای بلند میخندیدن چشم چرونی میکردن وخیلی شیطنت های دیگه...
خلاصه این خیالشون نبود و یه رنگ بودن
تا اینکه یه روز یه"دختر" اومد تو زندگیشون ... و عاشق شدن
دختری که زنگیشونو عوض کردو بی دلیل تنهاشون گذاشت و رفت..
خلاصه از اون روز خیلی عجیب و خاص شدن
این پسرا از دور خیلی جذابن ولی وقتی وارد زندگیشون بشی...
وقتی بهشون بگی دوست دارم غصه رو تو چشاشون میبینی.. انتظار نداشته باش بگن منم دوست دارم!!!!!!!!
این پسرا دیگه برای قراراشون شور وو هیجان ندارن..
مکالمه تلفنیشون کمتر از 1 دقیقه میشه...
این پسرا دیگه سخت اعتماد میکنن...
وقتی كه باد می آمد
آواز شن
درهای بسته را دربانی می كرد
در پشت بسته ی درها ،شن
پهلو گرفت
و ما
از نان و روزنامه سخن كردیم
تنهایی قدیمی دنیا
در حركت ریه هامان
در سینه ها تنفس می شد
زندانیان شن
وقتی كه باد می آمد
از نان و روزنامه سخن كردند
چه تابناك بود طعام ما
درباره وب
نويسندگان
لينک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
عاشقانه
و آدرس
nafas77.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
لينک هاي مفيد
آخرین مطالب
پيوندهاي روزانه
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 86
بازدید کل : 93631
تعداد مطالب : 125
تعداد نظرات : 74
تعداد آنلاین : 1
دانلود آهنگ جدید